۱۳۸۷ دی ۶, جمعه

اندر فواید تغذیه چی بودن...

فقط یک تغذیه ای می تونه بدتر از خود مدیترانه ای ها بره تو کار "رژیم مدیترانه ای" بس که سالم و منطبق با درس هایی هست که خونده و مردمش از همه مردم دنیا سالم ترند...

فقط یک تغذیه ای یک قاشق سالاد الویه رو با کلی سالاد کاهو و کلم قاطی می کنه تا حالا که داره مزه توپ سالاد الویه پر کالری رو می فهمه مقادیر زیادی فیبر بی کالری هم بخوره، این به اون در...

فقط یک تغذیه ای با شیرینی و شکلات هایی که توی روز های عید و میلاد توی خونه ها زیاد پیدا می شه برای بچه ها ماهی و پرنده درست میکنه بلکه یاد بگیرند اینا همش برای خوردن نیست تا شاید یکی کمتر بخورند...


فقط یک تغذیه ای می تونه ناگهانی با پاس کردن چند واحد و بازدید از چند کارخونه فراورده های گوشتی از عشقش به ژامبون و کالباس دودی دست بکشه...

اونی که عدسی رو به لازانیا ترجیح می ده اگه پدر بزرگ و مادر بزرگتون نبود حتما یک تغذیه ای هست...

فقط یک تغذیه ای وقتی سبد خرید پر از سوسیس و کالباس و بیسکویت و آبمیوه مردم رو توی فروشگاهها می بینه به حالشون تاسف می خوره...

اگر دیدید یکی برای بچه زلزله مهمونشون که یک جا بند نمی شه یک سیب رو چند تا برش افقی داد و برش ها رو از هم جدا کرد بعد به بچه گفت بلدی سیب رو از اول بسازی؟ بدونید تغذیه خونده(بسته به سن بچه می شه 2-1 برش عمودی هم اضافه کرد یا برای همون بچه level رو بالا برد تا بیشتر یه جا بشینه، با توجه به زمان و حرکات دست بچه می شه تخمینی از هوش "آزمودنی"! هم به دست آورد!)...


فقط یک تغذیه ای برای اینکه سر کلاس تغذیه انجمن دیابت، برای دیابتی ها الکی نسخه نپیچیده باشه که قند و شکر مزخرف هست ، دیگه خودش قند و شکر ومربا و شیرینی نمی خوره...

ولی همون تغذیه ای وقتی بوی ذرت مکزیکی رو توی خیابون می فهمه قیافه همه عزیزانش یادش می ره و دعا می کنه خدایا منو از جلوی این یکی هم به سلامت رد کن. تازه به ذرت فروش ها هم یاد می ده که پودر سیر اضافه کنند و سس فلان طور باشه...

همون تغذیه ای با دیدن پفک و مانچی و کرانچی و چیپس پیاز و جعفری دست و دلش می لرزه و برای اینکه وجدانش درد نگیره گاهی اونا رو با ماست می خوره که از ورای این همه روغن و رنگ مصنوعی و نمک و نگهدارنده مثلا کلسیم هم دریافت کرده باشه...

ولی این تغذیه ای نمودار تغییرات وزنش سینوسی هست...

همون تغذیه ای با فهمیدن بوی عدس پلوی مامانش ضمن خوشحالی، عزا هم می گیره که باز هم overload...

همون تغذیه ای با هیچ منطق و یاد آوری اندیکس گلیسمی و اضافه وزن از رانی انبه نمی گذره ...

این تغذیه ای از شکلات هم نمی گذره و از قهوه و بستنی قهوه و سایر مشتقات وابسته هم ، چون متیل گزانتین دارند اینا و این تغذیه ای فکر می کنه این دوست داشتن با آگاهی و شناخت هست و با بقیه که از وجود متیل گزانتین بی اطلاعند باید یه فرقی داشته باشه. اونا که نمی دونند چقدر مسیر متابولیسمش سخته و چقدر آنزیم و...

خلاصه فقط life style یک تغذیه ای می تونه اینطوری باشه.

و وقتی تو یه جمع همه نشستند و در زمینه کاری خودشون دارند آمارهای هوش ربایی می دن در مورد مصرف آب و برق و گاز و بنزین و جراحی بینی و نفوذ کم اینترنت و این همه مشکل و ... که کلا اول هستیم چه از اول چه از آخر، می تونم تا صبح از این آمارها بدم در مورد تغذیه ایرانی ها و سن سکته قلبی که به 35 سال رسیده و قدی که داره سال به سال کوتاه تر می شه و کم تحرکی و بالا رفتن اپیدمیک شیوع سرطان تا 20 سال دیگه و شایع ترین علت نابینایی در ایران که دیابت کنترل نشده است و... و اینکه نمی گن تو لالی!

۱۳۸۷ دی ۱, یکشنبه

بحران غذا در مصر

ظاهرا مصر دچار "بحران غذا" شده و شاید هم "بحران مالی". البته علما پیش بینی کردند که 7 سال آینده این اتفاق خواهد افتاد.
و هم اکنون در حال انجام اقدامات مقتضی برای مقابله با بحران غذا هستند.
همه این ها رو من خودم شنیدم از تلویزیون و مثل اینکه فردی به نام "یوزارسیف" در راس مدیریت بحران قرار داده شده و طرحی به نام "طرح تحول اقتصادی" رو می خواد پیاده کنه ...

۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه

قشم...

آدم چند روز بره بندر عباس و قشم و بازعاشق بشه...
و وقتی می خواد برگرده کلی غصه دار بشه که پیش میاد دوباره برگرده...
من اونجا عاشق گل های استبرق شدم و گل کاغذی های نارنجی و زرد و کاکتوس هایی که گوشه کنار شهر داشتند زندگی خودشون رو می کردند...

عاشق جنگل های حرا که ریشه عجیبشون آب شور دریا رو تصفیه می کرد و اکوسیستمی
که تو دنیا تک هست و انقدر ذوق کردم وقتی شنیدم که بافت اسفنجی ریشه، نمک آب رو می گیره که راهنما از قایق پیاده شد و یه ریشه برام جدا کرد!
"آب رو تصفیه میکنه"! این کار به راحتی صرف کردن فعل "تصفیه کردن" نیست. مطمئنا... کلی پمپ و کانال تخصص یافته باید توی غشای هر سلول ریشه باشه و بافت های تخصصی و مسیرهای یونیک بیوشیمیایی ...

و عاشق همه پرنده هایی که توی این جنگل ها زندگی می کردند و مارمولک های سیاهی که در گل ولای زمین جنگل بودند و پوست سیاهشون زیر نور آفتاب برق می زد...


و اینکه اونایی که صبح رفته بودند جنگل حرا شاخه های بالایی درخت ها رو دیده بودند و من که ظهر اونجا بودم یه دنیای دیگه دیده بودم...


و مبهوت جزر و مد شدم و اینکه صبح زود آب بالا بود و ظهر که می شد خیلی از قایق ها و لنج ها به گل نشسته بودند! اینکه به این وضوح تاثیر جاذبه ماه رو روی زمین ببینی به جز شیفتگی هیچ راهی برات نمی مونه ... حالا هر چقدر هم که قبلا خونده باشی و شنیده باشی...

و خلیج فارس که زیادی آبی بود وعمیق و بزرگ و شور!


و اینکه توی ساحل فلامینگو می دیدی! شاید به همون راحتی که گنجشک می بینی تو شهرت و فکر میکنی که از این پرنده ها با پر و نوک گل بهی فقط تو فیلم های مستند خارجی می شه دید!





(گل استبرق، وقتی صبح روز اول، به محض بیرون اومدن با همچین منظره ای مواجه بشید خب باید "دل از کف بدهید"!)

(جنگل حرا، حد مد مشخص هست... )

( راهنمای محلی قایق که داره یه ریشه جدا می کنه)

(تمام جزیره رو ناهمواری هایی رسوبی شبیه این پوشانده بود)


(غار های خربس هم در دل تپه ها و بلندی ها بود، یادگار حضور پرتغالی ها... قشم "قدمت" داشت و تاریخ...)


(پرتغالی ها در این غارها که خودشون درست کرده بودند مستقر بودند و از این جا می تونستند جزیره رو زیر نظر داشته باشند)


(بر روی دیواره های غار چهره هایی نقش بسته بود )


(این هم ، ورودی غارهای خربس! شیوه جدید عکاسی... خود مستند نگاری یا Auto-shadow-photography! )


(حتی سوار قایق هم شدم!)


(قایق حتی خیلی تند می رفت...!)

(...)

ولی خوشحالم که ناشناخته است جایی مثل قشم و دور از دسترس هست و امیدوارم هیچ وقت مثل شمال و دریای خزرو روستای کندوان و دریاچه گهر شناخته نشه که پر از زباله و پلاستیک بشه و با داس سرخس های جنگل های نزدیک ساری رو ببرند که غذای دام بشه و شاید برای اینکه تکه زمینی رو صاحب بشند...

و امیدوارم که به امید "رونق اقتصادی" اونجا هیچ وقت شلوغ نشه وقتی که به طبیعت و محیط زیست و اهمیت "ذخیرگاه زیستی" بودن و اثرات بهم خوردن اکوسیستم و نابودی گونه ها و تبعات منفی حضور توریست حتی فکر نمی کنیم...

و امیدوارم که هیچ سربازی روی دیواره های غارهای تو در توی خربس یادگاری ننویسه و تاریخ حضور نزنه!


البته می دونم که اونجا از اهواز همیشه مرداد تر هست و شرجی و گرمای وحشتناک تری داره و شاید همه اینها به خاطر هوایی بود که به شدت خوب و بهاری بود و آفتاب ملایم و وزش باد ساحلی خنک... ولی مطمئنم که من عاشق همه این ها شدم و می مونم...

۱۳۸۷ آذر ۱۱, دوشنبه

روز جهانی ایدز


داریوش اگر می دونست که بعدا بیماری ایدز به شمار بیماری های گریبانگیر بشر اضافه می شه، اون هم در زمانی که دوره هولوکاست بیماری های عفونی به سمت بیماری های غیر واگیردار مثل دیابت و بیماری های قلبی و عروقی شیفت پیدا کرده و یکی از راههای انتقال این بیماری جزء "مگو" های فرهنگ ایرانی-اسلامی و تابوهای صدا و سیما و مدارس هست، حتما می گفت " خدایا ایران را از شر دروغ و خشکسالی و ایدز محفوظ بدار..."

آمار مبتلایان شناخته شده در ایران حدود 18-17 هزار نفر هست که تخمین زده می شه با احتساب ناشناخته ها چیزی حدود 70 هزار نفر باشند. هر چند ظاهرا به تعداد میکروفن های موجود آمار داریم! سرچ کنید تا ببینید...


(نقشه پراکندگی مبتلایان به ویروس ایدز)

۱۳۸۷ آذر ۵, سه‌شنبه

باران، جوانان و چالش های روبه رو!

هر اتفاقی بیافته، هر چی بشه حتی عوض شدن برگ های تقویم اینجا آخرش همیشه مرداد است که است...
هزار بار هوا ابری و بارونی می شه، دم می شه، هوایی می شیم ولی خبری از یه بارون درست حسابی نیست که نیست.
این روزا حتی دیگه مثل قبل به "رمانس" بارون فکر نمی کنم. فکر می کنم که اگه بارون نشه چی می شه... کم آبی، خشکسالی...

دیگه از این همه روزای آفتابی خسته شدم و کاش یک کم مدل آب و هوا عوض می شد... من ژاکت می خوام، کاپشن گرم می خوام، شیشه مه گرفته می خوام، یخما می خوام...
می خوام که بارون بیاد و بعد تمام دستفروشای خیابون امام و نادری چترهای بی بار مصرف چینی بفروشند و همه هم تند و تند بخرند و ما هم بخندیم!
دلم می خواد یه بچه دبستانی رو ببینم که چتر رنگی رنگیشو باز کرده و کلی تو چشماش خوشحالی هست...!
دلم می خواد یه بار زیر بارون بمونم و وقتی می رسم خونه برم جلوی بخاری بشینم...
فقط می خوام که ظهرها که برمی گردم خونه آفتاب چشمم رو کور نکنه و نپزم...
یه ماه دیگه پاییز تموم می شه...
یکی دوشب مونده به یلدا پارسال یادش بخیر... که من هی داشتم تلفنی به اشنایدر توضیح می دادم اینجا هوا خیلی خوبه، وری نایس! کم مونده بریم 13 به در... و اون هی می گفت برو تو خونه هوا وری کلد...

همه اینا به خاطر این بود که دیروز بعد از اون همه ابر فقط 2 دقیقه بارون اومد و تصورم این بود که دیشب باید اون همه ابر بارون می شد و نشد و من لجم گرفت...

۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه

نمایش زنده متابولیسم هم!

هم(Heme) بخش غیر پروتئینی مولکول هموگلوبین هست که یک اتم آهن هم داره. هموگلوبین هم که ماکرومولکولی است در خون که علاوه بر ایجاد رنگ قرمز خون وظیفه مهم تری در بدن به عهده داره و اون هم انتقال اکسیژن از شش به بافت هاست و در راه برگشتن هم دی اکسید کربن رو از بافت ها به شش می بره تا با یه بازدم از بدن خارج بشه.

اصل مطلب این یادداشت چیز دیگری است. حتما پیش اومده که در اثر افتادن از جایی یا ضربه دیدن قسمتی از پوست شما کبود شده یا دچار خون مردگی شده و با توجه به شدت ضربه مدت ها طول کشیده تا کبودی پس از کلی رنگ به رنگ شدن از بین رفته!

ولی چرا؟

دلیل کبودی اولیه و ایجاد خون مردگی پاره شدن تعدادی از مویرگ های بافت بر اثر ضربه و خروج خون و وارد شدن به فضای خارج از مویرگ هاست.

اتفاقی که میافته اینه که مویرگ ها ترمیم خواهند شد ولی خونی که از مویرگ ها بیرون رفته در فضای میان بافتی باقی می مونه، قسمت پروتئینی هموگلوبین های خارج شده که داستان دیگه ای داره ولی می مونه مولکول رنگی هم ...

پس از مدتی از دریافت ضربه خون مردگی به رنگ قرمز تیره و یا بنفش خودش رو نشون می ده. شما در این مرحله از زیر پوست هموگلوبین ها رو دارید می بینید!

اما رنگ بعدی رو که می بینید باید طیف بنفشی باشه که کم کم به سبزتبدیل می شه. مسئول رنگ سبز ترکیب بیلیوردین هست. از اثر آنزیم هم اکسیژناز بر روی هم(Heme) ، بیلیوردین سبز ایجاد می شه.

و کم کم این رنگ سبز هم جای خودش رو به زرد میده. رنگ زرد هم به دلیل تاثیر آنزیم بیلیروبین رداکتاز روی بیلیوردین و تشکیل بیلیروبین هست. همون بیلیروبینی که باعث می شه که در بیماری "یرقان" یا همون "زردی" ظاهری زرد رنگ به پوست و سفیدی چشم بده...



و در آخر این رنگ زرد هم ناپدید می شه چون از اینجا به بعد در درون سلول های کبدی اتفاق میافته که دیدنی نیست دیگه! و شما خوب می شید یا شاید هم خوب بشید یا خوب بشید!!!
از این به بعد می تونید از این همه اتفاق منظم و حساب شده که با یه کبودی شاید دردناک پیش میاد لذت ببرید.

* برای آدم گلابی عزیز!

۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه

ملامین

گاهی آدم می مونه که این خلاف کارها، راه خلافکاریشون رو چه طوری پیدا می کنند و بعد مطمئن می شه که بین خلاف کار بودن و بهره مند بودن از درجاتی از تیزهوشی احتمالا یک رابطه آماری نه چدان خوشایند وجود داره...

آخرین خلاف Large scale که خوندم داستان اضافه کردن پودر ملامین به شیر و شیر خشک بچه و غذای حیوانات چینی ها بود.

برای اندازه گیری پروتئین مواد غذایی و تعیین سطح کیفیت یک محصول، روشهایی وجود داره، مثل کلدال، که اساس اونها اندازه گیری مقدار نیتروژن در آزمودنی و تخمین مقدار پروتئین هست.

ملامین، که کاسه بشقابش رو همه دیدیم، همونطور که در شکل پایین مشخص هست یک ترکیب غنی از نیتروژنN) ) هست.


در چین به شیر خام، آب اضافه کردند تا حجمش بیشتر بشه.

و چون می دونستند که کارخونه های شیر خشک و غذای بچه قبل از خرید شیر اون رو از لحاظ پروتئین آزمایش می کنند برای اینکه درصد پروتئین شیر بالا نشون بده، پودر ملامین اضافه کردند.

نتیجه این می شه که در صد نیتروژن این شیر آبکی و در نتیجه پروتئین اون به طور کاذب بالا می ره و شاید بیشتر از اولش!

ملامین یک کریستال نامحلول و غیر قابل هضم هست که نهایتا باید توسط کلیه ها دفع بشه. و این کریستال های نامحلول به کلیه آسیب می رسونند و سبب نارسایی کلیه و سنگ کلیه خواهند شد. و مصرف کننده این ملامین ها نوزادان هستند...

در 18 سپتامبر در چین بیش از 6240 مورد سنگ کلیه نوزادان و 3 مورد مرگ ناشی از سنگ کلیه گزارش شد و همین باعث مشکوک شدن مقامات بهداشتی چین و سازمان ملل شد چون سنگ کلیه در نوزادان بسیار نادر هست. بقیه داستان رو از اینجا بخونید...

البته چینی ها به نظر می رسه بیکار ننشستند و در حال صادر کردن شاهکار تغذیه ای-شیمیایی خودشون به تمام کشورهایی هستند که پورت های قاچاق بیشتر و فعال تری به نسبت پورت های رسمی و قانونی دارند...

obesity is suicide

۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبه

sweet november-3


چه چیز دیابت شیرین نیست؟

چیزی که دیابت رو "بد" می کنه عدم کنترل دیابت هست.
دارو درمانی، تغذیه، ورزش و کنترل مرتب قند خون همه با هم می تونه دیابت رو کنترل کنه.
فرد دیابتی که کنترل خوبی بر روی قند خونش داره محدودیتی در زندگی روزمره اش نداره. والبته این کنترل خوب فقط با آموزش به دست میاد. آموزش شناخت دیابت، منظم مصرف منظم دارو، تغذیه مناسب، اهمیت ورزش و کنترل قند خون...
مطمئنا رسیدن به کنترل خوب کار ساده ای نیست و همکاری فرد دیابتی و تیم درمانی (از وجود چنین تیمی در سیستم بهداشتی خودمون مطمئن نیستم!)و ... رو لازم داره.
هدف در دیابت نگه داشتن قند خون در سطح نرمال و جلو گیری از بالا رفتن قند خون با کمک دارو، غذا و فعالیت فیزیکی هست.


(کنترل روزانه قند خون از ارکان مهم کنترل دیابت است)

۱۳۸۷ آبان ۲۲, چهارشنبه

sweet november-2


چه اتفاقی در دیابت می افتد؟

دردیابت برداشت قند خون توسط سلول های بدن انجام نمی شود و قند خون به صورت تجمعی در خون باقی می مونه و "قند خون بالا می ره". در حالیکه سلول های بدن هم انرژی لازم رو بدست نمی یارند و همیشه "گرسنه" هستند. (این دلیل پر خوری در دیابت تشخیص داده نشده هست).

هر چند که این پر خوری سودی نداره و سلول ها قادر به برداشت قند از خون برای برطرف کردن نیازشون به انرژی نیستند و مجبور هستند از ذخائر سلولی استفاده کنند. (این حالت دلیل لاغر شدن فرد دیابتی هست).

هورمون انسولین سبب برداشت قند خون توسط سلول هاست.



۱۳۸۷ آبان ۲۱, سه‌شنبه

sweet november-1


14 نوامبر روزتولد فردریک بنتینگ(Frederick Banting) هست. بنتینگ با همکاری چارلز بست(Charles Best) در سال 1922موفق به کشف انسولین شد. به دلیل اهمیت این کشف در نجات جان دیابتی ها 14 نوامبر از طرف سازمان ملل(UN) و فدراسیون جهانی دیابت (IDF) به نام روز جهانی دیابت نامگذاری شده.
این حلقه آبی رو هم نماد دیابت معرفی کردند:


بر آوردهای سازمان ملل در سال 2005 نشون می ده که حدود 180 میلیون دیابتی در دنیا وجود داره و تخمین زده شده که تا سال 2030 این تعداد به دو برابر می رسه (البته اگر از طرف نهادهای مرتبط دخالتی در روند افزاینده ابتلا نباشه).
طبق آمارها 80% مرگ و میر ها بر اثر دیابت در کشورهای فقیر اتفاق می افته.

۱۳۸۷ آبان ۱۶, پنجشنبه

روزهای تصمیم کبری

روزای بارونی بدرد این هم می خوره که کتابمون رو گم کنیم و وقتی که بعد از کلی گشتن اونو زیر درخت پیدا کردیم یه تصمیم مهم تو زندگیمون بگیریم!

۱۳۸۷ آبان ۴, شنبه

اینجا همیشه جمعه است

اگه قرار باشه اسم این وبلاگ تغییر کنه، " اینجا همیشه جمعه است " رو انتخاب می کردم.
هر کاری کنی سنگینی ساعت های آخر روزای تعطیل رو( که کم هم نیستند) نمی شه کاری کرد...

۱۳۸۷ آبان ۱, چهارشنبه

هرم غذایی کاربردی!

با هرم غذایی کلاسیک و مدیترانه ای همه آشنا هستیم. ولی به یاد داشتن اینکه پیروی از هرم، به خصوص نوع مدیترانه ایش، زندگی سالمتری رو به همراه داره، شاید موقع غذا خوردن کمی سخت باشه!

این ظرف غذای بامزه برای این طراحی شده که یادمون نره!






۱۳۸۷ مهر ۳۰, سه‌شنبه

...

۱۳۸۷ مهر ۲۸, یکشنبه

روز جهانی پوکی استخوان


باز یه روز جهانی دیگه...

20 اکتبر هر سال روز جهانی پوکی استخوان هست یا استئوپروزیس (osteoporosis) و مسلم هست که در این روز " پوکی استخوان" گرامی داشته نمی شود! بلکه قرار هست راههای مقابله با این بیماری خاموش بررسی بشه. و مثل خیلی از بیماری های مزمن دیگه باز هم رد پای تغذیه رو می شه دید.

پوکی استخوان به وضعیتی گفته می شه که در اون استخون ضعیف و نازکتر از حد معمول می شه و دانسیته اون کم می شه و به این دلیل به راحتی در ناحیه لگن یا مچ یا ستون مهره ها شکسته میشه .


سمت راست استخوان دچار استئوپروزیس - سمت چپ استخوان سالم


تغذیه نقش پیشگیری در پوکی استخوان رو داره و نه درمان. از اونجایی که این بیماری بیشتر افراد مسن رو درگیر مکنه، تغذیه درست و تحرک کافی در دوران کودکی و جوانی بیمه کننده سلامت استخوان ها " به وقت پیری" است.

از طرف متخصصین، مصرف کافی شیرو سایر لبنیات، منابع ویتامین D به صورت غذا یا مکمل یا مواجه کافی با آفتاب (البته نه به مقدار اور دوز و متمایل به سرطان پوستی که ما تو شهرمون بهره مند هستیم!) و برنامه منظم فعالیت های فیزیکی و ورزش توصیه شده و همینطور دل کندن از انواع نوشابه ها به خصوص کولاها و کنار گذاشتن سیگار و سایر دخانیات...



البته افرادی که به دلیل نوع خاصی از بیماری ها به طور طولانی مدت از کورتون ها استفاده می کنند بیشتر در معرض ابتلا هستند.

بر خلاف بیماری های قلبی عروقی که بیشتر آقایون رو درگیر میکنه استتئوپروزیس شیوع بالاتری در خانم ها داره که به دلیل تغییرات هورمونی پس از یائسگی است. ترشح استروژن که به حفظ کلسیم در ساختمان استخوان کمک می کنه در این دوران قطع می شه.

هدف روز جهانی پوکی استخوان امسال اطلاع رسانی و آموزش برای عموم مردم و سیاستمداران برای پیشگیری از ابتلا این بیماریست که در نتیجه نبود آگاهی کافی اتفاق می افته.

۱۳۸۷ مهر ۲۶, جمعه

باز هم از دیابت

بعد یه هفته کلاس در مورد دیابت احتمالا اولین پست باید در همین مورد باشه نه حتی روز جهانی غذا( 16th oct ) که دیروز بود.

البته درمورد پاتوبیولوژی و درمان و تغذیه و مراقبت های دیابت هم نیست...

HbA1c یا هموگلوبین گلیکوزیله یا قند 3 ماهه یا به اختصار A1c ، برای دیابتی ها و گروه پزشکی واژه آشنایی هست. اندازه گیری این ترکیب میزان کنترل قند خون رو در 3 ماه گذشته نشون میده. در واقع میانگین قند خون ما، در هر لحظه، در 3 ماه گذشته هست.

در طول عمر 120 روزه گلبول قرمز تعدادی ازمولکول های قند یا گلوکز موجود در پلاسمای خون طی یک مسیر غیر آنزیمی با هموگلوبین های موجود در گلبول قرمز باند (ترکیب) شده و ترکیب جدیدی به نام هموگلوبین گلیکوزیله یا قندی رو ایجاد می کنند. هر چقدرقند خون بالاتر باشد این ترکیب بیشتر تولید خواهد شد.

از اون جایی که این فرایند غیر قابل برگشت هست حتی بالا رفتن های کوتاه مدت قند خون در این آزمایش منعکس خواهد شد و فهمیدن اینکه دیابت فرد کنترل شده است به آزمایش معمولی قند خون بستگی نخواهد داشت که بازتاب مراقبت های دارویی و تغذیه ای فرد دیابتی در 1-2 روز قبل هست.

مقدار این کمیت در افراد غیر دیابتی حدود 6-7 درصد هست و برای دیابتی ها بستگی به کنترل قند خون دارد و تلاش بر این است که با دارودرمانی منظم، تغذیه مناسب و فعالیت های فیزیکی در محدوده نرمال بماند.

مثلا HbA1c یک دیابتی اگر 10 درصد باشه نشون می ده که متوسط قند خون 3ماه گذشته این فرد حدود 250 بوده که بیانگرعدم کنترل هست حتی اگر (قند خون ناشتا)FBS آزمایش های این فرد در 3ماه گذشته (mg/dL)110-90 بوده باشه.

و همینطور HbA1c کمتر از 5 یک کودک دیابتی نوع 1 می گه که احتمالا در 3 ماه پیش چندین بار افت قند خون داشته و باید از نظر دوز انسولین دوباره توسط پزشک چک بشه.

اندازه گیری HbA1c خون نقش مهمی در کنترل دیابت داره.

از همه جالب تر اینکه اولین بار در سال 1969 یک پزشک ایرانی، پروفسور ساموئل رهبر، به این نکته پی برد که این ترکیب یعنی هموگلوبین گلیکوزیله شده در دیابت کنترل نشده افزایش پیدا می کنه و این کشف درخشان پروفسور رهبر تاثیرشایانی در بهبود کیفیت زندگی میلیون ها دیابتی داشته و کمک بزرگی به جامعه پزشکی برای مهار بهتردیابت بوده.

برای آشنایی بیشتر با پروفسور رهبر و مسیری که منجر به کشف این هموگلوبین شد اینجا رو ببینید.

پروفسور رهبر برای کشف HbA1c و کاربرد این کمیت در کنترل دیابت در دنیا شناخته شده است و بارها مورد تقدیر قرار گرفته است. ولی در ایران ...؟

۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعه

another crisis

the unfolding financial crisis


البته بحران مالی اخیر به موضوع وبلاگ ربطی نداره... ولی این لوگوی MIT به نظرم جالب اومد.



۱۳۸۷ مهر ۱۶, سه‌شنبه

تغییرات آب یا هوا یا چی؟

یک ماه بیشتر هست که قرار شد به بهانه روز جهانی غذا از طرف مرکز پزشکی ما برای خانواده کارکنان یه سازمان که مهمترین نهاد در مدیریت آب و انرژی استان هست برنامه ای با محوریت تغذیه و سلامت بر گزار بشه. البته با یه کنفرانس در مورد بحران غذای امسال برای کارکنان.

یکی از برنامه ها نصب پوستر روز جهانی بر بیل بورد این سازمان بود. چند روز پیش من CD پوستر رو که فارسی کرده بودم به آقای مدیریت محترم مرکزپزشکی دادم.

وقتی پوستر رو دید اخماش تو هم رفت و گفت این چیه کشیدی؟ نه قشنگه نه پیامی داره... تغییرات آب و هوا یعنی چی؟

کمی طول کشید تا توضیحات من در مورد این که اینو من نکشیدم (!) بلکه فائو منتشر کرده موثر واقع شد...


]دفتر مدیر روابط عمومی سازمان [

آقای مدیریت محترم مرکز: خانم فلانی در کلینیک تغذیه مرکز پزشکی هستند و قرار شده به مناسبت روز جهانی غذا برنامه داشته باشیم. این پوستر روز جهانی غذاست در مورد تغییرات آب و هوایی... البته تغییرات هواش به ما ربط نداره ولی تغییرات آب مربوط می شه به ما و جدیدا آب اهواز... !

آقای مدیریت روابط عمومی سازمان: بله البته ما دوست داریم همه چیز رو به هم ربط بدیم...(کمی خوشحال شدم، مثل اینکه این می فهمید)... اتفاقا ما امسال خشکسالی و کم آبی بدی داشتیم. بازده نیروگاه های ما بد بوده...

من: خب موضوع هم در مورد همین چرای خشکسالی و تاثیر اون بر زندگی ماست، بحث تغییرات آب و هوایی تو دنیا شناخته شده است برای این می خواستم پوستر روی بیل بورد بره تا چشم مردم با این مفهوم حداقل آشنا بشه...

آقای مدیریت روابط عمومی سازمان: خب من که گفتم امسال به دلیل خشکسالی با کمبود بودجه روبه رو هستیم. هزینه های جانبی رو سعی داریم حذف کنیم. راستی شما بخش تغییرات آب کار کردین یا تغییرات هوا؟

...

کسی چه میدونه شاید حذف هزینه های جانبی هم یه پیامد گرم شدن زمین و تغییرات آب و هوایی باشه!

بهتر دیدم قبل از اینکه کل برنامه هزینه جانبی بشه بی خیال تمام برنامه ها بشم. Schneider Huffman هم که نیست...

خدا رو شکر خیلی ناگهانی برنامه یک هفته ای کلاس های آموزشی انجمن دیابت تهران پیش اومد. 20 تا 25 مهر!

فعلا برای اینکه با دلیل موجه و باکلاس تونستم فرار کنم دوازده هزار و دویست و شونصد تا خوشحالم!


۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه

NO smoking







۱۳۸۷ مهر ۱۴, یکشنبه

hunger map



We, Iranians, seems not to be hungry. But I'm not sure the distribution of food is evently. This map show us an average of hungriness in each country.

۱۳۸۷ مهر ۷, یکشنبه

28 سپتامبر، روز جهانی قلب!

در تقویم سازمان بهداشت جهانی 28 سپتامبر روز جهانی قلب نامگذاری شده.

البته این قضیه ربطی به والنتاین و I LOVE YOU و این حرف ها نداره پس لطفا فوری سراغ موبایلتون نرید!

طبق گزارشات سازمان بهداشت جهانی در سال 2005 بیماریهای قلبی-عروقی دلیل اصلی مرگ افراد دنیا بوده(30% علل مرگ ومیر، بخش قرمز تصویر پایین)، حدود 17.5 میلیون نفر! 80% این تعداد مرگ و میر در کشورهای با درآمد متوسط و کم اتفاق افتاده.



ریسک فاکتورهای بیماری های قلبی-عروقی (مواردی که احتمال ابتلا رو بالا می بره) سیگارکشیدن، تغذیه ناسالم و بی تحرکی معرفی شده. این 3 فاکتور احتمال رسوب و نشست چربی های تغییرشکل یافته رو در دیواره رگ ها بالا می بره. حالتی که در پزشکی به اون آترواسکلروزیس یا تصلب شرائین گفته می شه.

جالب اینجاست که همه ما همه این حرف ها رو بلدیم و از وقتی خودمون رو شناختیم با تمام این قضایا آشنا بودیم و از تکرار و شنیدن دوباره دلگیر، ولی وقتی به آمار نگاهی میندازیم و یا به CCU بیمارستانها که بافت سنی بیمارهای بستری سال به سال پایین تر میاد متوجه می شیم که مساله شوخی نیست... و انقدر جدی هست که یک روز به نام قلب نامگذاری بشه و آمارهای درخشان سلامت مردم دنیا بررسی بشه و به فکر چاره افتاد...

سازمان بهداشت جهانی(WHO) برای پیشگیری از روند افزاینده ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی راهکارهای ساده ای رو ارائه کرده. ترک سیگار یا تنباکو، فعالیت بدنی روزانه به مدت نیم ساعت، کاهش مصرف روزانه نمک به میزانی کمتر از نصف قاشق چایخوری و دریافت روزانه حداقل 5 واحد میوه و سبزی برای کاهش ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی توصیه شده.

کنترل فشارخون و وزن هم از طرف WHO توصیه شده.

چاقی و اضافه وزن، به خصوص چاقی شکمی، شانس حملات قلبی و سکته قلبی رو بیشتر می کنه.

دیابت کنترل نشده احتمال ابتلا به آترواسکلروزیس رو بالا می بره. به همین دلیل کنترل قند خون و فشار خون در دیابتی ها مهم هست.

WHO آمار و اطلاعات بیشتری داده که از اینجا می تونید پیدا کنید.

روز قلب مبارک!


۱۳۸۷ مهر ۶, شنبه

چارلی و کارخانه سریال سازی

این سالها همش تو حرف زدی...

تو چه حیوونی هستی...

مرد باش پای کارت وایسا...

این آتیشی هست که خودت سوزندی...

به وجودت افتخار می کنم...

می دونی چرا خدا به ما 32تا دندون داده ولی یه زبون؟ تا اول حرفامون بجویم اگه تلخ بود...

مهم نیست آدم تو چه سن و سالی پدر و مادرش رو از دست بده، تو هر سنی ...


[این جملات تکراری، حاصل یک روز شنیدن صدای فیلم های کشدار مناسبتی ماه رمضون امسال بود! و شاید حاصل دیدن و شنیدن خیلی از سریال های بی مزه دیگه...

این Hitها(!!!) رو که داشتم تایپ می کردم یاد پوستر اسکار 2007 افتادم که یه تایپو گرافی جالب از دیالوگ های ماندگار فیلم های معروف بود. اون Rosebud که بالای پوستر از همه درشت تر نوشته شده و اشاره ای به فیلم همشهری کین هست رو از همه بیشتر دوست داشتم. راستش وقتی فیلم رو دیدم و آخرش فهمیدم قضیه رزباد چیه گریه ام گرفت یا اومد یا شد یا هر چی ... تازه اون موقع هنوز به دوران سورتمه و رزباد خودم 4 سال نزدیک تر بودم... ]


(پوستر اسکار 2007)


۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه

تبلیغات علیه چاقی!

اگر تحرک نداشته باشید چاق می شوید!


تبلیغ برای یک باشگاه... مراقب باشید از نظر سایز به جایی نرسید که بچه فیل شما رو با مادرش اشتباه بگیره!


نوعی محصول آرایشی-بهداشتی که کمک می کنه تا این حد لاغر بشین!



شما که دوست ندارید انقدر چاق بشین که تعادل یه اتوبوس رو به هم بزنید؟
تبلیغ موسسه گسترده ویت واچرز- دیده بان وزن




[و در مورد منابع این عکس ها... دقیقا نمی دونم از کجا! فقط از اینکه 2-3 تایی رو از آقای الد فشن عزیز گرفته باشم مطمئن هستم!
نویسنده وبلاگ آقای الد فشن کاملا سبک منحصر به فردی در وبلاگ نویسی داره. این وبلاگ پر از رنگ و طرح و ایده نو هست...
آقای اوف دوست داشتنی و دنیای کوچیکش رو هم، از همین نویسنده، از دست ندید!]

۱۳۸۷ مهر ۲, سه‌شنبه

روز جهانی غذا



بلاخره پوستر روز جهانی غذا منتشر شد. 16 اکتبر هر سال، به نام روز جهانی غذا نامگذاری شده. در هر سال یک موضوع خاص متناسب با مسائل و مشکلات روز، مد نظر قرار می گیره و یک سری برنامه ها هم برای پرداختن به اون موضوع اعلام می شه.

تاقبل از اعلام موضوع امسال و انتشار پوستر، بحران غذای امسال و دلایل بحران به عنوان محور اصلی مورد نظر بود.

تم اصلی روز جهانی غذای امسال تغییرات آب و هوایی و افزایش تقاضای سوخت های زیستی هست.

اولین پست این وبلاگ هم با این موضوع شروع شد! بعد از هفته نامه سلامت، مشخص شد که فائو و سازمان ملل هم از خوانندگان این وبلاگ هستند!

در ضمن من عاشق همه پوسترهای سازمان ملل و فائو هستم!


۱۳۸۷ شهریور ۳۱, یکشنبه

مهر و مدرسه

الان چند سالی هست که دیگه اول مهر خیلی رنگ و بوی سالهای دور رو برای من نداره و فقط از ترافیک صبح و صدای یه دانش آموز احتمالا بچه مثبت سر صف و بعد داد و فریادهای لبریز از دستور و نصیحت برنامه صبح گاهی یه خانم مدیر یا یه خانم ناظم یه دبستان دور و بر خونه، می شه فهمید خبرایی هست...

سالهای اول دبستان با سالهای آخر جنگ همزمان بود. اون سالها این طوری بود که اول مهر مدرسه از ما پول می گرفت و مقادیری دفتر و مداد و پاک کن و مداد تراش با کیفیت(!) به ما می داد! البته این سنت تا سالهای بعد از جنگ هم ادامه داشت، تقریبا تا پایان دبستان...

دفتری که از فرط نازک و بی کیفیت بودن کاغذش نمی شد روش چیزی نوشت، مدادی که در حد مداد طراحی H5 رنگ داشت، پاک کنی که سیاه می کرد و مداد تراشی که نمی تراشید...!

از این لوازم التحریر لوکس دیگه خیلی وقته خبری نیست، ولی یکی دو ماه پیش چند تا از اون دفترهای سوپر دولوکس رو پیدا کردم.

نوستالژی بود که فوران می کرد! صف... پرتقال قاچ خورده... زنگ خونه... نیمکت... جامدادی... جلد کردن کتاب... کارنامه... بیست... مداد رنگی لیرا... معلم هایی که همه مثل هم بودن... گچ... تخته سیاهی که نمی دونم چرا همیشه سبز بود...!







دلیل انتخاب همچین طرح عجیب و غریبی برای جلد دفتر بچه مدرسه ای ها رو هیچ وقت نفهمیدم...






چی و چی عبادت است؟ چرا این عمو تو خودش شکسته ؟




100 برگ: ریاضی و علوم...
60 برگ: تاریخ، جغرافیا، دیکته، دینی...
40 برگ: مخش!






سال های بعد ما از داشتن چنین Luxury که همانا دفتر خط کشی شده بود برخوردار شدیم!





دفتر 2 خط برای زبان و یاد گرفتن This is a book و How are you و Mr. Alavi is a teacher! از همه جالب تر اصرار معلم زبان در مورد مفید تر بودن دفتر دو خط بر سایر گزینه ها بود!