۱۳۸۹ فروردین ۱۶, دوشنبه

13

سبزه گره زدن یک ساختارشکن

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

بهار امسال از سرزمین های جنوبی

خارجی:
بالاخره این تغییرات آب و هوایی تاثیر خودش رو گذاشت. کوههای شمال خوزستان که هر سال عید رو یکی دو روز می ریم، امسال علیرغم بارون های خوب پاییز و زمستون، خشک و بی گل بود. نه شقایقی و نه بابونه ای و نه لاله ای و نه...
دلیل پیچیده ای نداره. هیچی به جز گل دهی هر ساله و پراکنده شدن بذر گل ها و گیاه ها، استمرار نسل پوشش گیاهی علفی یک ساله رو بیمه نمی کنه. 3-2 سال بی بارونی و خشکی دمار از روزگار بافت گیاهی "سردشت" و "شهیون" دراورده بود.
زمین های دیم گندم با گندم های سبز و بلند، خاطره ای بس دور و دست نیافتنی شده اند.
محیط کشت امسال خوب "دم نداده بود" و باید سال ها منتظر موند تا شاید دوباره به مدد جهشی، چیزی،  اون همه نمونه زیستی رو دوباره بر گرده. 


داخلی:
تا جایی که یادم میاد هر سال، یکی دو هفته تعطیلات عید، توی خیابون ها و پاساژها، آدم ها و رهگذرها با بقیه روزهای سال فرق داشتند. موجوداتی بودند که رنگ مانتوها و لباس هاشون و موهاشون می گفت قراره از این به بعد چی مد باشه! و سراغ جنس اصل وخارجی می گشتند. ولی امسال مسافرای نوروزی هر کدوم به یه زبونی و لهجه ای حرف می زدند و به طرز عجیبی بازار و خریدشون به  دستفروش های خیابون سعدی محدود بود. بازار پر از جنس بی کیفیت چینی و خرده ریزه های کم قیمت زندگی. تقریبا مشابه این بازار رو 9 شب به بعد دور حرم مشهد و خیلی جاهای دیگه می شه دید. 
خب ظاهرا قراره پول های درشت از این به بعد دوبی و آنتالیا و امثالهم خرج بشه.
سهم ولایت ما هم گرما وخاک و خاک و خاک خواهد بود.




 بزی که واسه عید موهاشو های لایت کرده بود. بد هم نشده!




ترکیب جذابی از آبی و قرمز
روزی حشره خواهد شد. روی بوته های بادم کوهی زندگی می کرد.