۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

مالاریا

King Tut ( توت انخ آمون) رو مالاریا کشت!
اینجا خبر رو حرفه ای تر می بینید! و اینجا گزارش علمی تر.
آزمایشات  DNA روی 11 مومیایی انجام شده و نشون می ده 4 تاشون از مالاریا- Plasmodium falciparum - مردند.
هدف این تحقیق اینطوری اعلام شده:
Objectives  To introduce a new approach to molecular and medical Egyptology, to determine familial relationships among 11 royal mummies of the New Kingdom, and to search for pathological features attributable to possible murder, consanguinity, inherited disorders, and infectious diseases.‏‏

۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه

همدردی گودری خاله خرسه

این عکس، که تو ریدر داره تند و تند شر می شه و لایک داده می شه و کامنت های انسان دوستانه داده می شه رو دوست ندارم.
همون عکسی که یه بچه سرطانی تو آیینه داره برای خودش مو و گل مو می کشه رو می گم.
دارم تصور می کنم که عکاس یه جوری این مساله رو واسه این بچه پررنگ کرده. یعنی ببین تو مو نداری، تو بیا طبق اصول عکاسی و برای سوزوندن دل بیننده هایی که سالم هستند تو آیینه واسه خودت مو بکش. اصلا هم خودش رو نذاشته جای پدر و مادر این بچه و بچه های دیگه. فقط خواسته ما، مثلا آدمای بی سرطان رو، به دلسوزی بندازه.
من از این حرفا بلد نیستم، ولی این کودک آزاری بوده به نظر من. کودک مریض آزاری هم بوده.
حتما والدین و کادر بیمارستان و دوستاش کلی براش حرف زدن که  موهات در میاد و این اتفاق می افته تا تو زود حالت خوب بشه و با فلان کلاه خوشتیپ می شی و از این حرفا ...
کدوم وبلاگ بود که خوندم خانم نویسنده وبلاگ واسه همدردی با دوستش که تحت شیمی درمانی بوده رفته موهای خودش رو از ته زده؟ به این می گن همدردی.
حتی اگر عکس هم واقعی نباشه و با فوتو شاپ درست شده باشه، که دیگه هیچی، عذر بدتر از گناه می شه. ارزش هنری نداره
پس مستحب آن است که آن شر و آن لایک کنیم.
همین دیگه، والسلام





۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

آنتی فمنیست

 با شما هستم. خواهر من، شما تلاش می کنی، دستگیر می شی، شاید کتک  هم بخوری تا دست از این فمنیست بازی برداری. من هم به تو می گم ول کن. خانه از پای بست ویران است. همین بساطی رو که برای ولنتاین راه میو فته رو نمی بینی مگه؟ چرا از چیکن ران یاد نمی گیری اونجا که می فرمایند مشکل قفسی نیست که دور شماست، مشکل اون قفسی هست که توی ذهن شماست یا شبیه به این. مشکل تن دادن با کمال میل به نقش های همیشگی تاریخی، سنتی، ملی، مذهبی و غیره است.
خواهر فمنیست اکتیویست من! راه برای فکر و تغییر و سوال همچین باز نیست. برای این همه ذهن بی سوال چرا خودت رو و بقیه رو خسته می کنی؟ مذهب و حجاب خیلی بیشتر از اونی که فکرش رو می کنی با مردم میکس شده. اصلا فیکس شده. غیرت و تعصب مردای قوم و قبیله ها رو ندیدی که اگه پیش بیاد سر می برن؟
فرض کن فردا هر کی خواست با هر حجابی که دلش خواست اومد بیرون، با جماعت ذکور چه خواهید کرد که آمادگی روانی لازم رو بعد از این همه قرن حجاب دیدن نداره؟
شمایی که با سهمیه بندی جنسیتی مخالفی، گیرم که امسال کنکور 100 درصد پذیرش رشته های پزشکی و 75 درصد مهندسی برق و مکانیک برای دختر ها بود، با کارفرما و جامعه ای که جنس دوم شکسته نفس رو برای کار ترجیح می ده چی؟
با این همه علاقه به جراحی بینی و بوتاکس و ژل و ساکشن و سولاریوم چی؟
شما فکر میکنی با آزاد شدن حجاب زن و دختر ایرانی آزاد شده؟ ولی از الزام درونی خودش برای عروسک شدن و رنگ به رنگ شدن و محبوب ذکور شدن چی؟
اینا دیگه کار شمای فمنیست نیست. باید یه سوالی یه خواستنی در ذهن اونی که تو براش داری خودت رو اذیت می کنی باشه یا نه؟
فکر نکنی که من درک نمی کنم.
آزادی پوشش، مثل نوک کوه یخی می مونه، اون پایین که دیده نمی شه ذهنیت مردمه که باید قبل از گیر دادن به قانون ها عوض بشه.که بارها برای من ثابت شده که محاله.
گیر دادن به حجاب که فکر می کنم بیشتر به شوخی شبیه باشه، ولی دختر و زن ما هنوز سخاوتمندانه خیلی از حقوق خودش رو با رضایت بی خیال می شه.  اصلا براش تعریف نشده است.