۱۳۸۷ شهریور ۱, جمعه

تیر، مرداد، شرجیور!

آخرین روز مرداد، هوا بس ناجوانمردانه بد بود!

گرمای نزدیک 50 درجه و رطوبت بالای 90 درصد... خب اینکه بگم همه جا مثل سونای مرطوب می شه، انگشتای دستتون به هم می چسبه، نفستون بند میاد، چنددقیقه راه رفتن در همچین هوایی از زندگی نا امیدتون می کنه و... این چیزی رو از سختی مساله توضیح و شناسوندن شرجی کم نمی کنه! بحث بر سر چیستی و ماهیت این پدیده امری ذهنی نیست و الزاما تجربی است! خدایتان نصیب کناد!

آیا ما باید در طول زندگی هر سال بخار پز شویم ؟

وآیا با گرد و غبارهای اخیر چه باید کرد؟

و آیا Difficalty زندگی در این منطقه جغرافیایی چقدر قراره بالا بره؟

و آیا از رنجی که از این آب و هوا می بریم یا چی؟

۷ نظر:

ناشناس گفت...

پس!

ناشناس گفت...

من توی اپ قبلیتون سه بار کامنت گذاشتم اما نیستن یعنی تایید نکردین ؟ مگه چیز خاصی گفته بودم؟

ناشناس گفت...

من توی اپ قبلیتون سه بار کامنت گذاشتم اما نیستن یعنی تایید نکردین ؟مگه چیز خاصی گفته بودم ؟

ناشناس گفت...

You've got a nice weblog dear;
Thank you for letting me know about it! I'll be back shortly;
Hope to be able to make it and enjoy your writings...

Be happy.

Unknown گفت...

نظر بدهید!

این بلاگر بلد نیست بگه لطفن؟
.
در این امر مقصر اجداد گرامیتان میباشند.

مرسی که کامنت، ولی حد اقل مثل پروفایلت یه "چیز خوب خوب است و من حتی بدها را به حساب نمی آورم که بخواهم چیزی پیرامونشان بیان کنم"* مینوشتی بد نبود!
....................................
*مطلب داخل گیومه- به عاریه از امید مهرگان- به عنوان یک نگرش مطرح است.

ناشناس گفت...

سلام .اینجا کلا نظر دادن سخته واینکه آمار کامنتای شما بالا نمیره دلیل اصلیش همینه اینجا هرکی میخواد نظر بده باید از چند مرحله که مثل هفت خان رستمه عبور کنه ! تازه آخرشم معلوم نیست نظرش به دست شما برسه یا نه به نظرم شما از یه سرویس وب دیگه استفاده کن یا اگه با عوض کردن قالب وب قسمت کامنتها هم عوض میشه این کارو بکن.شما مثل نویسنده های حرفه ای مینویسی

ناشناس گفت...

یا هیچی!